افسردگی یک بیماری شایع است که همه به نوعی با این بیماری و علایم آن آشنا هستند.این اختلال گرچه ظاهرا ساده بوده و هرکسی در هر صنفی به خود اجازه میدهد در باره آن و عوامل پیدایش و تشدید و نیز درمان آن صحبت کنند،اما تشخیص و درمان این اختلال هم چندان ساده نبوده و باید درمان آن را به متخصص مربوطه سپرده و مهمتربن و تنهاترین وظیفه جامعه و اطرافیان فقط ترغیب بیمار به رعایت دستورات درمانی صادر شده از طرف روانپزشک و درک کردن او و حمایت و پشتیبانی از فرد بیمار است که انگیزه ای حتی برای درمان و بازگشت به زندگی ندارد با وجویکه سگ سباه بیماری شوق و ذوق زندگی و خواب و خوراک را از وی گرفته است.در اینکه بیناری نیاز به درمان دارد شک و شبهه ای وجود نداشته و دخالت افراد غیره متخصص گاه حوادث جبران ناپذیری مانند خودکشی و یا ترک کار و طلاق و حداقل یک زندگی توام با فقر و نومیدی و نگرانی و بدون لذت را به دنبال دارد.اول باید بگویم که افسروگی بگ نوع نبوده و تشخیص صحیح آن و درمان مناسب مطابق نوع بیماری و سن و جنسیت و شغل افراد و نیز بیماربهای احتمالی همراه. فرق دارد.انواع شایع افسردگی عبارتند از اختلا افسردگی عمده اولبه،افسردگی پس از زایمان،افسردگی سایکوتیک،افسردگی فصلی،افسردگی در اخلال تطابقونیز افسردگی در موج گرفتگی و ناشی از دارو و بیماربهای دیگر مانند ام اس و پارکینسون و نیز اقسردگی در جنون و اختلال دروقطبی و اختلال اسکیزوافکتیو.هرکدام از این افسردگیها میتوانند از نوع خفیف و متوسط شدید باشد که درمان آنها در افراد و سنین مختلف و در بیماربهای همراه و بارداری و شبردهی متفاوت بوده و علیرغم آنکه هرکدام سیر متفاوت و نحوه پاسخدهی مختلف دارند همه قابل درمان هستند و امروزه داروها و روشهای درمانی مختلف برای آن وجود دارد.اما تحت نظر پزشک